پاریس، جمعه ۷ آبان ماه ۱۴۰۰- شبکه حقوق بشر کردستان در راستای جلب توجه نهادهای بینالمللی حقوق بشری به وضعیت بازداشتگاههای مخفی دو نهاد امنیتی، وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، در کردستان ایران گزارشی در خصوص این بازداشتگاهها تهیه و تنظیم کرده است.
این گزارش به صورت مختصری به محل، وضعیت نگهداری، شیوههای بازجوییها و شکنجه زندانیان سیاسی در این بازداشتگاههای امنیتی و مخفی پرداخته است.
با توجه به وضعیت امنیتی این بازداشتگاهها و موانع پیش رو در جهت جمعآوری اطلاعات، شبکه حقوق بشر کردستان تلاش کرده است که با تعدادی از فعالان بازداشتی مصاحبه کند که مدتی را در این بازداشتگاهها سپری کردهاند. قسمت عمدهی اطلاعاتی که در این گزارش منتشر میشود از مشاهدات عینی این افراد به دست آمده است.
این گزارش مشخصا به بررسی سه بازداشتگاه مرکزی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در شهرهای ارومیه، سنندج و کرمانشاه پرداخته است. در آیندهای نزدیک شبکه حقوق بشر کردستان تلاش خواهد کرد در خصوص دو بازداشتگاه امنیتی دیگر در شهر ایلام گزارشی منتشر کند.
مقدمه
روی کار آمدن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران با تنشهای سیاسی و نظامی در مناطق مختلف ایران همراه شد. این تنشها در کردستان و با صدور فرمان جهاد آیت الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ به اوج خود رسید. دیگر تلاشها جهت رسیدن به توافق در پای میز مذاکره بین نیروهای سیاسی کرد و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران به نتیجه نرسید و از اردیبهشت ۱۳۵۹ دور دیگری از درگیریهای مسلحانه بین طرفین آغاز شد. درگیریهایی که تا اواخر دهه ۶۰ همچنان ادامه یافت. در چنین شرایطی، موج دستگیریهای گسترده، شکنجه، اعدام و همچنین طرح ترور فعالین سیاسی کُرد در خارج از مرزهای ایران در دستور کار نیروهای امنیتی قرار گرفت.
پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ که کردها را به عنوان یک اقلیت اتنیکی به حل مسالمت آمیز مسئله کرد امیدوار کرده بود، چندان دوام نیافت. روی کار آمدن جمهوری اسلامی که هم راستا با حکومت قبلی (حکومت پهلوی) از تمرکز بر حل مسئله اتنیکی طفره میرفت به آغاز دور دیگری از سیاستِ سرکوب، خفقان و ایجاد رعب و وحشت در کردستان ایران انجامید. اگرچه این سیاستها تنها به کردستان محدود نشد و در یک روند تدریجی تمام ایران را در برگرفت اما سرکوبها از همان آغاز شکلگیری دولت مرکزی با شدت و حدت بیشتری در کردستان ایران همراه بود. آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹ بهانه لازم را به دست نیروهای دولتی داد تا با نام دفاع از مرزهای ایران، دشمنان داخلی خود را با شدت بیشتری سرکوب کند. در چنین شرایطی، نه تنها فعالین سیاسی کُرد بلکه بسیاری از نیروهای مدنی غیرسیاسی نیز قربانی سیاستهای سرکوبِ رژیم جمهوری اسلامی شدند.
بعد از پایان توقف مبارزات مسلحانه بین نیروهای مسلح احزاب اپوزسیون کرُدی و نیروهای دولتی در اواخر دهه ۶۰ ، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران کماکان به فعالیتهای سرکوبگرانه خود در مناطق مختلف کردستان ایران ادامه دادند. علاوه بر سرکوب هر نوع حرکت سیاسی و مدنی در کردستان ایران، ترور اعضای احزاب سیاسی کُرد مخالف جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران خصوصا در عراق و همچنین در کشورهای اروپایی از اهم فعالیتهای این دو نهاد مذکور بوده است. ترور بیش از صد تن از کادرهای این احزاب ساکن در اقلیم کردستان عراق در دهه ۷۰ و همچنین ترور رهبران برجسته حزب دمکرات کردستان ایران، در وین و برلین، دکتر عبدالرحمان قاسملو و دکتر صادق شرفکندی، از مهمترین اقدامات تیمهای ویژه ترور این دو نهاد بوده است.
این دو سازمان امنیتی با عملكردى مشابه اما به صورت موازی ضمن بهکارگیری بازداشتگاههای سابق ساواک و ساخت بازداشتگاههای جدید به بازداشت، شکنجه و پرونده سازی برای فعالان کُرد ادامه دادند. بنا به تحقیقات شبکه حقوق بشر کردستان، اکثریت قریب به اتفاق مدیران کل اداره اطلاعات چهار استان، آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام کُرد نبوده و اهل دیگر مناطق ایران بودهاند. تنها استثنا در این سالها، مدیر کل اطلاعات استان آذربایجان غربی در چند سال اخیر بوده است. محمد صادق معتمدیان، استاندار کنونی استان آذربایجانغربی که اصالتا اهل کرمانشاه است. وی در گذشته در سمت مدیرکل اطلاعات استان آذربایجان غربی مشغول به فعالیت بوده است و دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت است. در کارنامه وی استانداری خراسان جنوبی، عضویت در شورای توسعه پژوهشی پایدار شرق و غرب کشور، رئیس شورای سیاستگذاری آموزشی شمال غرب کشور و معاون اداره کل اطلاعات ایلام و کرمانشاه دیده میشود.
امروزه وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه، اطلاعات نیروهای انتظامی و پلیس امنیت هر کدام به صورت مجزا دارای بازداشتگاههای مخفی در شهرهای مختلف کردستان هستند. سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در هر یک از استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و ایلام در شهرهای مرکز استان دارای چندین بازداشتگاه مخفی است و محل تعدادی از آنها تاکنون مشخص نشده است. همچنین وزارت اطلاعات در هر یک از مراکز استانها دارای یک بازداشتگاه مرکزی بوده که معمولا کلیه بازداشتشدگان از مناطق مختلف به این بازداشتگاه مرکزی منتقل شده و مورد بازجویی قرار میگیرند. اداره اطلاعات هر شهرستان نیز در محل ادارهی خود دارای یک بازداشتگاه کوچک است که در مواقع اضطراری مورد استفاده قرار میگیرد مثلا در مواردی که اعتراضات ناگهانی خیابانی، اعتصاب به وضعیت معیشتی و مواردی از این دست به وجود میآید که اغلب به بازداشت گسترده شهروندان میانجامد.
بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه در بیشتر موارد در قرارگاههای این نهاد نظامی-امنیتی قرار دارد و در برخی موارد خاص، تعدادی ویلا در مناطق مسکونی به عنوان بازداشتگاه جهت بازجویی از اتباع کشورهای خارجی و پروندههای فوق محرمانه مورد استفاده قرار میگیرد. چندین فعال بازداشت شده در شهرهای ارومیه و کرمانشاه از بازجویی خود در برخی از این اماکن خبر دادهاند اما تاکنون محل این بازداشتگاههای فوق سری شناسایی نشدهاند.
در سال ۱۳۸۸ بعد از تبدیل معاونت اطلاعات به سازمان اطلاعات سپاه، این نهاد اقدام به ساخت تعدادی بازداشتگاه جدید کرد. تعدادی از این بازداشتگاهها در محل سابق بازداشتگاههای ساواک قرار گرفته و تنها در مواردی مورد تعمیر و بازسازی قرار گرفتهاند و تعدادی دیگر از بازداشتگاهها به صورت کاملا مدرن در مراکز نظامی ساخته شدهاند.
در خصوص کیفیت غذای این بازداشتگاهها باید گفت که پیش از دولت محمد خاتمی، تغذیه هر بازداشتگاه از زندان مرکزی هر استان تامین میشد ولی از اواسط دوره اصلاحات به جز بازداشتگاه اطلاعات ارومیه در بازداشتگاههای استانهای دیگر غذای بازداشتگاه از سلف سرویس کارمندان این دو نهاد امنیتی یا به صورت مجزا توسط آشپز مخصوص پخت و آماده میشود.
بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه
این بازداشتگاه امنیتی در خیابان دانشکده شهر ارومیه در محوطه ساختمان اداره کل اداره اطلاعات قرار دارد. ساختمان بازداشتگاه دارای چهار راهرو است و راهروهای آن دارای ۱۲ ،۱۰ ، ۸ و ۴ سلول انفرادی و عمومی است. در این بازداشتگاه، سلولهای زندان با ابعاد ۸۰ سانتیمتر در ۲ متر، ۱.۲ در ۲ ، ۲ در ۳ و ۳ در ۴ متر تعبیه شدهاند. کلیه سلولهای این بازداشتگاه فاقد پنجرهاند. تنها در سقف این سلولها کانالهایی جهت ورود و خروج هوا تعبیه شدهاند.
برخی از افرادی که مدتی را در این بازداشتگاه سپری کردهاند در گفتگو با شبکه حقوق بشر کردستان، این بازداشتگاه را یکی از کثیف ترین و مخوف ترین بازداشتگاههای وزارت اطلاعات در ایران معرفی کردهاند. سرویس دستشویی و حمامی که در هر یک از سلولهای آن وجود دارد به شدت نامناسب و بدبو هستند و پتوهای کثیف در اختیار بازداشت شدگان قرار میگیرد.
هر سلول دارای یک دستشویی و حمام است که با یک دیوار یک متری اوپنی از محل خواب فرد بازداشتی جدا شده است. در تعدادی از سلولهای عمومی، سرویس دستشویی و حمام در یک اتاق جداگانه داخل سلول بزرگ تری تعبیه شده است. فضای کوچک سلولها گاها به چندین بازداشت شده اختصاص پیدا میکند. در این بازداشتگاه برخلاف بازداشتگاههای دیگر استانها، غذایی که به بازداشت شدگان داده میشود غذای زندان مرکزی ارومیه بوده که بسیار بیکیفیت توصیف شده است.
بعد از انتقال فرد بازداشتی به این بازداشتگاه، نگهبانها اقدام به بازرسی بدنی و ضبط وسایل شخصی بازداشت شدگان از جمله کمربند، کفش، اموال نقدی و … کرده و فرد را با لباسهای خود به داخل سلول میبرند. در این بازداشتگاه یک سلول مشهور به سلول «قبر» وجود دارد که ارتفاع یک و نیم متری دارد و طول و عرض آن نیم متر است. در این سلول فرد مجبور است برای ساعتها سرپا بایستد. این اتاق صرفا در زمان شکنجه به کار گرفته میشود. دیوار اتاقهای بازجویی این بازداشتگاه دارای پوششی نرم است و بازجوییها با چشم بند رو به دیوار و پشت به بازجو صورت میگیرد. در اکثریت موارد، فرد بازداشت شده در این اتاق از سوی بازجو مورد ضرب و شتم قرار میگیرد. به گفته زندانیان سیاسی سابق، ضرب و شتم رویهی رایج شکنجه توسط بازجویان اداره اطلاعات است. در بازجوییها، دو نفر از تیم شکنجه کنار صندلی متهم میایستند و در صورت عدم پاسخدهی وی به سوالات مطرح شده، متهم از سوی این دو فرد به شدت مورد ضرب و شتم قرار میگیرد به طوری که در مواردی برخی از آنان در نتیجه این ضربات بیهوش شدهاند. یکی از اتاقهای این بازداشتگاه جهت شکنجه به کار گرفته میشود. در این راستا، متهم بر روی تختی خوابانده شده و با انواع کابل و دیگر وسایل به کف پای وی شلاق زده میشود. همچنین در این بازداشتگاه استفاده از شوکر برقی و ضربه زدن به بخشهای حساس بدن همچون بیضهها رایج است.
یکی از فعالان مدنی کُرد که برای چندین هفته در این بازداشتگاه امنیتی به سر برده است در خصوص وضعیت این بازداشتگاه به شبکه حقوق بشر کردستان میگوید: «به محض ورود به داخل سلول انفرادی با ابعاد طولی ۲ متر در ۸۰ سانتیمتر با ارتفاع ۳ متر منتقل شدم. سلولی با یک تکه درب آهنی و مجهز به دوربین مدار بسته با توالتی اوپن که از سوی دوربین تعبیه شده در سقف کنترل میشد. سلولهایی خشک و بیروح با سنگهایی خشک و مرده گرانیتی. آنجا همه چیز برای تجربه یک مرگ تدریجی مهیا شده است. رنگ سنگها روح را افسرده و درون را آشفته میکند بدون امکان دسترسی به هیچ رسانه ای حتی روزنامه در مکانی کاملأ ایزوله شده. هر روز به مدت ۱۰ دقیقه هواخوری داشتم. هر لحظه امکان داشت برای بازجویی فراخوانده شوم. زمان مشخصی برای بازجویی وجود نداشت. این بازادشتگاه مجهز به جدیدترین تکنولوژیهای شکنجه است.»
این فعال مدنی در ادامه میافزاید: «اتاق بازجویی با ابعاد ۳ در ۴ متر، مجهز به دوربین مدار بسته بود. هنگام بازجویی باید پشت به بازجو روی یک میز دستهدار نشست. مکان هواخوری مثلثی شکل با متراژ حدودأ ۷۰ متر مربع بود. طبقه زیرزمین این بازداشتگاه مخصوص شکنجه است. تعدادی از بازداشت شدگان بعد از انتقال به محل شکنجه از طریق یک دستگاه مخصوص که در دیوار تعبیه شده به برق وصل شدهاند. شدت درد ناشی از این دستگاه بر روی سر و سینه این فرد تا چندین روز ادامه دارد. همچنین در زمانی که در سلول عمومی به سر میبری، همراه با چند نفر در یک اتاق کوچک محبوس هستی، با دستشویی اوپن و دوربینی در بالای سرت، یک جنگ روانی تمام عیار.»
بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه در ارومیه
سازمان اطلاعات سپاه استان آذربایجان غربی دارای چندین بازداشتگاه مخفی در داخل و خارج از شهر ارومیه است. به مانند دیگر استانها،بازداشتگاههای اصلی این نهاد امنیتی در پادگانهای نظامی قرار دارد. سه بازداشتگاه اصلی این نهاد امنیتی-نظامی یکی در پادگان المهدی مشهور به بازداشتگاه ۸۱ رمضان ، دومی هم در پادگان مالک اشتر مشهور به بازداشتگاه هفت تیر و اخیرا نیز یک بازداشتگاه جدید دیگر به نام خیبر در این محوطه نظامی ساخته شده است. این سه بازداشتگاه در ۲۰ کیلومتری شهر ارومیه و در مسیر جاده ارومیه به تبریز در یک محوطه کاملا غیرمسکونی در کنار پادگانهای آموزشی المهدی، مالک اشتر و مرکز توپخانه شمال غرب کشور و قرارگاه حمزه سید الشهدای ارومیه قرار دارند.
در گفتگو با تعدادی از فعالان بازداشت شده سابق مشخص شده که پیشتر سازمان اطلاعات سپاه تا چند سال گذشته از بازداشتگاه ۸۱ رمضان به عنوان بازداشتگاه اصلی خود استفاده میکرده است اما از یک سال پیش و پس از ساخت دو بازداشتگاه دیگر، هفت تیر و خیبر، این نهاد امنیتی-نظامی در مواقع لزوم از این دو بازداشتگاه استفاده میکند.
اطلاعات دقیقی در خصوص وضعیت این دو بازداشتگاه جدید در دست نیست اما گزارشهای دریافتی حاکی از وجود دهها سلول انفرادی و عمومی با گنجایش بیش از چند صد نفر در این بازداشتگاهها است.
بازداشتگاه ۸۱ رمضان مشهور به بازداشتگاه المهدی: محلی برای قتل و تیرباران ساختگی
به گفته یکی از زندانیان سیاسی سابق، این بازداشتگاه در سال ۸۴ یا ۸۵ از سوی سپاه به صورت کاملا مدرن و مجهز ساخته شده است. این بازداشتگاه دارای سه راهرو است که در هر راهرو ۶ سلول انفرادی و عمومی وجود دارد. هر سلول انفرادی دارای مساحتی از ۱.۵ در ۳ تا ۳ در ۴ متر میباشد. همچنین چندین سلول عمومی با گنجایش ۳۰ نفر نیز در این بازداشتگاه وجود دارد. سرویس دستشویی و حمام این بازداشتگاه به صورت مجزا بوده و هر فرد بازداشت شده به صورت معمول ۳ بار در روز حق رفتن به دستشویی را دارد. در کلیه سلولها، دوربین مدار بسته وجود دارد و کلیه حرکات و رفتارهای روزمره بازداشت شدگان کنترل میشود. در سقف تعدادی از سلولها، پنجرههای کوچک با شیشههای یخی وجود دارند که هیچ چیزی پشت آن قابل تشخیص نیست. این پنجرهها تنها برخی اوقات جهت تهویه هوا توسط نگبهانها باز میشوند. هواخوری این بازداشتگاه با میلگرد کاملا پوشانده شده و در بیشتر موارد فرد بازداشت شده هر روز بین ۱۵ تا ۲۰ دقیقه حق رفتن به هواخوری را دارد.
به گفته یکی از فعالین سیاسی کُرد که برای چندین ماه در این بازداشتگاه مخفی تحت بازجویی و شکنجه قرار گرفته است، در بیرون از ساختمان بازداشتگاه، اتاقهای متروکهای وجود دارند که فرد بازداشت شده جهت شکنجه به این اتاقها منتقل میشود. یکی از شکنجههایی که در این بازداشتگاه معمول است وصل کردن وزنه به بیضههای فرد بازداشت شده است. در یکی دیگر از شکنجههای جسمی که در این بازداشتگاه رایج است فرد بازداشت شده را برای چندین ساعت به سقف آویزان کرده و در حالی که دستهای وی به صورت کاملا کشیده به سقف بسته شده است، تنها سر انگشتان پاهای وی به کف زمین میرسد.
همچنین یکی دیگر از زندانیان سیاسی سابق در گفتگو با شبکه حقوق بشر کردستان اظهار داشت: «در محوطه نظامی بازداشتگاه المهدی در کنار ساختمان دادسرای نظامی ارومیه یک باغ وجود دارد و در مواردی فرد بازداشت شده به این باغ منتقل شده و با باتوم، شلنگ و چماق مورد شکنجه قرار میگیرد.
همچنین در چندین مورد دیگر بازجویان امنیتی جهت اخذ اعترافات اجباری به متهم القاء میکنند که قصد تیرباران وی را دارند. برای انجام این نوع از شکنجه، بازجوهای امنیتی بعد از بستن دست و پای فرد بازداشت شده، وی را به محوطه دیگری در نزدیکی ساختمان بازداشتگاه برده و در آنجا به وی اعلام میکنند به دلیل عدم همکاری با بازجوها تیرباران خواهد شد. چندین نیروی مسلح نیز در صحنه حضور پیدا کرده و این سناریو با تیراندازی هوایی یا هدف قرار دادن پاهای فرد تا گرفتن اعتراف ادامه خواهد داشت.»
یک زندانی سیاسی دیگر اعلام کرد که شکنجه محدود به خود بازداشتی نبوده و بازحویان امنیتی جهت فشار بر وی، اقدام به بازداشت خانواده فرد به خصوص همسر وی میکنند. در این ارتباط، وی در گفتگو با شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «بعد از ناکامی بازجوها در جهت اخذ اعتراف از من، تلاش شد با ایجاد فشار روحی و روانی من را وادار به اعتراف کنند. در نتیجه، با بازداشت همسرم و آوردن وی به بازداشتگاه من را تحت فشار گذاشتند که در صورت عدم همکاری به همسرم تجاوز خواهند کرد.» تعدادی دیگر از بازداشت شدگان نیز سوءاستفاده از دیگر اعضای خانواده خصوصا خواهر، مادر و برادر را جهت اخذ اعترافات اجباری از خود را مورد تایید قرار داده اند.
در مواردی هم فرد بازداشت شده برای ماهها در سلول انفرادی بدون حق ملاقات و تماس با خانواده نگهداری میشود. در این بازداشتگاه در اکثریت موارد امکان تماس فرد بازداشت شده با خانوادهاش وجود ندارد. تنها در مواردی نادر و در صورت موافقت بازجویان امنیتی به فرد بازداشت شده اجازه داده شده است که برای چندین دقیقه با خانواده اش تماس داشته باشد.
همچنین طبق تحقیقات صورت گرفته از سوی شبکه حقوق بشر کردستان، حداقل یک شهروند کُرد زیر شکنجه در این بازداشتگاه جان خود را از دست داده است. بر اساس اطلاعات موثق، ناصر عیسیزاده شهروند اهل سلماس که در دوران سربازی قصد پیوستن به یکی از احزاب اپوزسیون کُردی را داشته است در سال ۱۳۸۹ بازداشت و تحت شکنجه شدید در این بازداشتگاه کشته شده است. نیروهای سپاه به صورت مخفیانه جسد وی را به زادگاهش منتقل کرده و شبانه دفن کرده اند.
بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج
بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج در یکی از مناطق امنیتی شهر سنندج در حد فاصل دو خیابان این شهر به نامهای بلوار خسرو آباد و آبیدر، در پشت اداره ثبت احوال سنندج در محوطه اداره کل اطلاعات استان کردستان واقع شده است. طی چند سال گذشته اداره اطلاعات در دو سمت کوچه منتهی به بلوار خسرو آباد و خیابان آبیدر را مسدود کرده و تحت تدابیر شدید امنیتی کنترل میشود.
اداره اطلاعات سنندج طی چند سال گذشته در بیشتر کوچههای نزدیک به این بازداشتگاه اقدام به نصب دوربین کرده و رفت و آمد مردم در این منطقه تحت کنترل شدید قرار دارد. گفته میشود به دلیل وجود دستگاههای مخصوص که در پشت بام اداره کل اطلاعات استان کردستان قرار دارند سیگنال کانالهای ماهوارهای و حتی خط اینترنت تا چند کیلومتری این مکان به شدت دچار اختلال شده است.
شیوه بازداشتها به دو شیوه انجام میگیرد: شخص مورد نظر یا به صورت تلفنی به ستاد خبر اداره اطلاعات احضار میشود که در بلوار شبلی واقع در نزدیکی محل بازداشتگاه است و در این مکان بازداشت شده و بعد از زدن چشمبند و دستبند به این بازداشتگاه منتقل میشود. و یا فرد متهم بدون اطلاع قبلی از بازداشت و بعد از بستن چشمبند و دستبند توسط تیم مامور بازداشت به بازداشتگاه منتقل میشود.
این نیروها جهت سردرگرمی شخص بازداشت شده، وی را برای مدتی طولانی داخل شهر میچرخانند و کمی بعد از یکی از دربهای ورودی واقع در بلوار شبلی یا خیابان آبیدر به بازداشتگاه منتقل میشود. ساختمان این بازداشتگاه طی چند سال گذشته بازسازی شده و نزدیک به ۱۴ سلول دیگر به این بازداشتگاه اضافه شده است. تعداد سلولهای انفرادی و عمومی این بازداشتگاه حدود ۳۴ سلول تعبیه شده در ۵ راهرو تخمین زده میشود.
بنا به اطلاعات به دست آمده توسط شبکه حقوق بشر کردستان، این بازداشتگاه امنیتی چندین بار طی ده سال گذشته دچار تغییراتی شده است. این تغییرات شامل اضافه کردن سرویس دستشویی و حمام در هر سلول، ساخت راهروهای جدید متشکل از سلولهای انفرادی و عمومی و حذف پنجره همه سلولها بوده است. گفتنی است در سال ۸۵ به دستور مدیر کل وقت این بازداشتگاه و به دنبال فرار دو شهروند بازداشت شده از راه پنجرهای که در سقف سلول آنها تعبیه شده بود، این پنجرهها برداشته شدند.
این بازداشتگاه همچنین دارای پنج راهرو اصلی است و یک راهرو جدید که دارای ۱۴ سلول است که طی چند سال گذشته در پشت این راهروها ساخته شده است.
در این بازداشتگاه نیزهمچون بازداشتگاههای دیگر، متهمان بازداشتی به شیوههای مختلف جسمی و روحی شکنجه میشوند. همچنین طی چند سال گذشته در این بازداشتگاه حداقل ۲ مورد از متهمان بازداشت شده زیر شکنجه جان خود را از دست دادهاند. یکی از این افراد، ابراهیم لطفاللهی فعال دانشجویی کُرد بود که در تاریخ ۱۶ دی ماه ۱۳۸۶ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از ۹ روز جسد وی توسط نیروهای امنیتی به صورت شبانه در گورستان شهر سنندج دفن شد. اگرچه مسئولین وقت اداره اطلاعات سنندج علت مرگ وی را خودکشی اعلام کردند اما خانواده و فعالان حقوق بشر با مشکوک اعلام کردن مرگ وی،کشته شدن وی را تحت شکنجه اعلام کردند. دفن ناگهانی وی حتی بدون اطلاع خانواده از دلایلی بود که ادعای فعالین مدنی و حقوق بشری را اثبات میکرد. بعد از اعلام خبر مرگ مشکوک ابراهیم لطفاللهی تعدادی از فعالان حقوق بشر با انتشار گزارشهایی از شخصی به نام «هاتفی»، یکی از بازجویان وزارت اطلاعات، به عنوان شکنجهگر ابراهیم لطفاللهی نام برده اند.
همچنین یک جوان دیگر سنندجی به نام سارو قهرمانی که در جریان اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ در سنندج بازداشت شده بود بعد از ۱۱ روز جسد وی به خانوادهاش تحویل داده شد. بعد از انتشار گسترده خبر مرگ سارو قهرمانی، رسانههای دولتی اعلام کردند که وی در جریان تعقیب و گریز با پلیس کشته شده است اما منابع نزدیک به خانواده این شهروند کرد در گفتگو با شبکه حقوق بشر کردستان اعلام کردند که فرزند آنها در یکی از خیابانهای شهر سنندج بازداشت و بعد از ۱۱ روز جسد وی توسط نیروهای امنیتی به خانوادهاش تحویل داده شده است. جسد وی تحت تدابیر شدید امنیتی در گورستان شهر سنندج دفن شد. مادر سارو قهرمانی که موفق به دیدن جسد فرزند خود شده بود در گفتگو با بستگان خود اعلام کرده بود که آثار ضرب و جرح بر بدن فرزندش کاملا مشهود بوده است.
یکی از فعالان مدنی کُرد که در سال ۱۳۹۵ بازداشت و به مدت یک ماه در بازداشتگاه امنیتی سنندج به سر برده است در ارتباط با تجربیات خود از زمان بازداشت و همچنین حضورش در این بازداشتگاه به شبکه حقوق بشر کردستان میگوید: «نیروهای اداره اطلاعات که مسلح و نقابدار بودند با یورش به منزل، من را بازداشت کردند. این نیروها بعد از تفتیش منزل، با دستبند و چشمبند مرا به داخل خودرو منتقل کردند. بعد از این که به بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج رسیدیم، با ضرب و شتم من را پایین آورده از چند پله بالا برده و وارد یک اتاق شدیم. یک نفر آمد و چند سوال مختصر پرسید و من رو به اتاق دیگر بردند. چشم بندم را باز کردند. مقابلم سربازی ایستادە بود و گفت که لباسها، انگشتر و ساعتم را در بیاورم. من نیز همان کار را انجام دادم و لباس زندانی به من داد و پوشیدم. کمی بعد به سلول انفرادی منتقل شدم؛ اتاقی کوچک ۲ در ۲ متر با دو پتوی کثیف سربازی؛ در گوشه کوچک سلول دستشویی واقع بود و بوی گندش تهوع آور و غیر قابل تحمل بود. داخل سلول لامپی با روشنایی کم وجود داشت که همیشه روشن بود، درب سلول دو تا دریچه داشت که از سمت بیرون قفل میشد و در ساعتهای صبحانه، نهار و شام برای غذا و یا دادن چشمبند باز میشد. در هنگام بازجویی، سرباز چشمبند را از دریچه به من میداد بعد از بستن چشمبند من را به اتاق بازجویی میبرد. در هنگام بازجوییها هم در صورتی که پاسخ مورد نظرشان را نمیشنیدند من را مرتب مورد ضرب و شتم قرار میدادند.»
محمد حسین رضایی، زندانی سیاسی سابق کُرد که در سال ۱۳۹۰ بعد از زخمی شدن توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شده بود و برای چندین ماه در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج به سر برده است در خصوص شرایط این بازداشتگاه و شکنجههایی که علیه وی اعمال شده است به شبکه حقوق بشر کردستان میگوید: «بعد از ۲۹ روز نگهداری در بازداشتگاه قرارگاه شهرامفر سپاه به بازداشتگاه اطلاعات منتقل شدم. علیرغم اینکه پایم به تازگی عمل شده بود تنها به دلیل اینکه در داخل سلولم سرودهایی را زمزمه کرده بودم من را به زیرزمین این بازداشتگاه منتقل کردند و به شدت شکنجه کردند. نگهبانها بعد از انتقال من به زیرمین، من را در آنجا روی تختی خواباندند. هر دو دستم به گوشههای تخت بسته و پاهایم نیز با پابند بسته شده بودند و با کابل به کف پاهایم شلاق میزدند. بارها ضرب و شتم من به دلایل گوناگون ادامه پیدا کرد و در اثر این شکنجهها، بینی و چند دنده قفسه سینهام به شدت آسیب دیدند.» به گفته این زندانی سیاسی سابق در هنگام انتقالش به زیرزمین، ماموران وی را از پلههای اول به پایین هل دادهاند. بعدها برای وی مشخص شده است که تمامی افرادی که جهت شکنجه به زیرمین منتقل میشود این چنین به پایین هل داده میشوند.
فرزاد کمانگر، معلم کُرد که در ۱۹ اردیبهشت ماه در زندان اوین تهران اعدام شد در یکی از نامههای خود در خصوص این بازداشتگاه نوشته است: «بازداشتگاه ستاد خبري سنندج يك راهرو اصلي و ۵ راهرو مجزا داشت كه در آخرين راهرو و در آخرين سلول مرا جاي دادند. جايم را مرتب عوض مي كردند تا روزي رئيس بازداشتگاه همراه چند نفر ديگر مرا بدون دليل ضرب و شتم نمودند و از سلول خارج نمودند. روي پلههايي كه ۱۸ پله بود به زيرزمين و اتاقهاي بازجويي منتهي ميشد با ضربهاي كه بر بالاي پلهها از پشت به سرم وارد نمودند به زمين افتادم و چشمانم سياهي رفت با همان حالت مرا از پلهها به پائين كشيده بودند. نمي دانم چگونه ۱۸ پله مرا به پائين آورده بودند. چشمانم را باز كردم. درد شديدي در سر و صورت و پهلويم احساس مي كردم. با به هوش آمدنم دوباره مرا زير ضربات مشت و لگد گرفتند و بعد از يك ساعت كتك كاري دوباره مرا كشان كشان از پلهها بالا كشيدند و به راهروي دوم و سلول كوچكي بردند و به داخل آن پرت كردند. ۲ نفر باز هم مرا زدند تا مجدداً بيهوش شدم.»
گفتنی است دکتر رویا طلوعی، فعال مدنی کُرد که هماکنون ساکن آمریکاست در سال ۱۳۸۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی در گفتگو با یکی روزنامههای آمریکا اعلام کرده بود که در زمان بازداشت در این بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته است.
بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه سنندج مشهور به شهرامفر
بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه سنندج در قرارگاه شهرامفر سپاه در بلوار خسرو آباد سنندج قرار گرفته است. با توجه به فوق امنیتی بودن این بازداشتگاه، اطلاعات جامعی از کلیه سلولهای این بازداشتگاه در دست نیست. این بازداشتگاه دارای دو طبقه است. در طبقه همکف بخش پذیرش واقع است. در طبقه اول، اتاقهای بازجویی و در طبقه دوم، سلولهای انفرادی واقع شده اند. بازداشت شدگان جهت رفت و آمد به وسیله آسانسور جا به جا میشوند. تعداد سلولهای این بازداشتگاه، ۳۰ سلول تخمین زده میشود. هواخوری این بازداشتگاه نیز در یک محوطه کاملا بسته و در طبقه وم قرار گرفته است.
یکی از فعالان صنفی معلمان که سال ۹۳ توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه در سقز بازداشت شده بود و برای ۴۹ روز در این بازداشتگاه امنیتی به سر برده است در تشریح این بازداشتگاه به شبکه حقوق بشر کردستان میگوید: «بعد از بازداشت، مستقیما به ساختمان این بازداشتگاه در بلوار خسرو آباد منتقل شدم. بعد از ورود، در یک اتاق واقع در یک ساختمان چندین سوال کوتاه از من پرسیده شد و کمی بعد به ساختمانی با فاصله ۲۰ الی ۳۰ متری منتقل شدم. بعد از انتقال به یک اتاق، لباسهایم را تحویل داده و لباس زندان دریافت کردم. در ضمن یک فرم از مشخصات فردی و وضعیت سلامتی عمومی نیز پر کردم. با چشم بسته به سلول هدایت شدم. ابعاد سلولی که به آنجا منتقل شدم تقریبا ۲ متر در ۵ متر با دربی آهنی و درب کوچکتری بر روی آن برای ارتباط ضروری نگهبان و تحویل غذا و… کف سلول یک قالی کوچک، یک پتو و یک بالشت موجود بود. کف سرامیکی بود و بیش از حد گرم. چندین بار درخواست کردم که دمای اتاق را کم کنند ولی هر بار از انجام این کار طفره میرفتند. معلوم بود که عمدا دمای کف اتاق را زیاد کردهاند. سلول یک پنجره ٥٠ در ۵۰ سانتیمتری با دو پوشش توری، نرده و لامپی که ۲۴ ساعته روشن بود. اوقات ساکت شبانه روز گاه گاهی صدای مردم و مسجد دور و بر آن به گوش میرسید. برای توالت میبایستی در میزدم و با تشریفات چشم بند و هدایت نگهبان به دستشویی میرفتم که با پشت بند در و بعد از اتمام دوباره و به همان صورت برمیگشتم. روزی یک بار با تشریفات چشم بند به داخل هواخوری ٥ در ٥ متری با حدود هشت پله به طرف پایین هدایت میشدم. از موقعیت هواخوری که در دو طرف به پله دسترسی داشت متوجه شدم که دقیقا در وسط ساختمان قرار دارد. راهروی دور تا دور هوا خوری و بعد سلولها دور تا دور راهرو با یک محل ورود و خروج به کل ساختمان. ارتفاع هواخوری تقریبا ۴ متر با پوشش نرده و توری بود. دیوار هواخوری پر بود از نوشتههای زندانیان خصوصا خطوطی که حاکی از شمردن روزهایی بود که در اینجا سپری کرده بودند. بعد از یک ربع با تشریفات چشم بند به سلول بازمی گشتم.
اتاق باز جویی تقریبا نزدیک به درب ورود به ساختمان قرار داشت و دو سر راهرو که به صورت یک مکعب بود به اتاق بازجویی میرسید. درب آهنی در ورودی راهروها و در کنار اتاق بازجویی قرار داشت. اتاقی دیگر بود که گاهی مواقع جهت تماس تلفنی و اصلاح موی سر مورد استفاده قرار میگرفت. بعد از ساعت ۲۲ به هیچ درخواستی که معمولا با زدن ضربههایی به در اعلام میشد، جواب داده نمی شد. بارها تا صبح از شدت نیاز به دستشویی مثانه ام در حال ترکیدن بود ولی نگهبانان درب را باز نمیکردند. کف سلول به حدی گرم بود که آدم را کلافه میکرد طوری که رغبتی به خوابیدن نداشتم. تنها عایق بین سرامیک و من قالی پهن شده در کف اتاق بود که آن را به طرف درب آهنی میبردم که از خنکی منفذ باریک زیر در استفاده کنم شاید که بتوانم چند دقیقه ای بخوابم که نگهبان میآمد و تذکر میداد که باید قالی را به ته سلول ببری و اجازه نداری اینجا بخوابی. واکنش سریع نگهبان به کوچکترین حرکت داخل سلول من را به این یقین رساند که میبایستی داخل اتاق دوربین نصب شده باشد.»
محمد حسین رضایی، زندانی سیاسی سابق کُرد که در سال ۱۳۹۰ در کمین نیروهای سپاه پاسداران قرار میگیرد و بعد از اصابت گلوله به پایش از سوی این نیروها بازداشت شده بود در ارتباط با نحوه نگهداری خود در این بازداشتگاه به شبکه حقوق بشر کردستان اظهار داشت: «۲۹ روز در این بازداشتگاه در بدترین شرایط نگهداری شدم. من در حالی که زخمی شده بودم بدون انتقال به بیمارستان مستقیما به این بازداشتگاه منتقل شدم و به مدت ۲۹ روز جهت اخذ اعتراف تحت شکنجههای شدید جسمی و روحی قرار گرفتم. در روزهای اول یک پزشک سپاهی مرا معاینه میکرد ولی هیچ کاری برای درمان من انجام نمی داد. در نتیجه پایم عفونت کرده بود و زخمهای پایم دچار کرمزدگی شده بودند. علاوه بر محرومیت از هر گونه رسیدگی پزشکی، برای چندین بار هم توسط بازجویان هر دو دستم از پشت بسته میشد و به همین صورت آویزان میشدم که این اقدام سبب شد کتفم دچار از جا دررفتگی شود. بعدها توسط پزشکی دیگر معاینه شدم. وی اعلام کرد که باید هر چه سریع تر ارتوپدی شوم. من را سوار ماشینی کردند و بعد از چند دقیقه به یک ساختمانی در آن حوالی رسیدیم، آنجا بیهوش شدم و زمانی که بیدار شدم متوجه شدم که کتفم باندپیچی شده است. علیرغم شرایطی وخیمی که داشتم بازجویان امنیتی کماکان من را مورد شکنجه قرار میدادند اما هدف شکنجهها بیشتر صورتم بود. من را زیر سیلی و ضربههای مشت قرار میدادند.»
بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه (شکنجه و تجاوز)
بازداشتگاه اداره اطلاعات کرمانشاه مشهور به بازداشتگاه میدان نفت در نزدیکی پالایشگاه نفت شهر و در کنار ساختمان سپاه ناحیه کرمانشاه واقع شده است. بنابه اظهارات یکی از فعالان کُرد که سابقه چندین بار بازداشت را دارد، قدمت ساختمان این بازداشتگاه به قبل از انقلاب بر میگردد.
گزارشهای تایید نشدهای نیز از ساخت یک بازداشتگاه جدیدتر در یکی از کوچههای نزدیک به میدان نفت حکایت دارد ولی تاکنون شبکه حقوق بشر کردستان موفق به کسب اطلاع دقیقی از محل این بازداشتگاه نشده است.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که بر خلاف دو استان دیگر (آذربایجان غربی و کردستان) یشتر بازجویان امنیتی در شهر کرمانشاه را افراد بومی این استان تشکیل میدهند. این بازداشتگاه دارای دو راهرو مجزا و مجهز به دوربین است و در کل حداقل ۱۵ سلول عمومی و بزرگ در این بازداشتگاه وجود دارد. یکی از سلولهای این بازداشتگاه که به عنوان سلول عمومی شناخته شده است دارای ابعاد ۲.۵ در ۵ متر است و سلولهایی نیز با ابعاد ۱ در ۲، ۲ در ۳ متر و حتی نیم متر در نیم متر دیده شده است. هیچ یک از این سلولها دارای پنجره نیستند به طوری که فرد بازداشت شده قادر به تشخیص شب و روز نیست. در هر سلول دو پتوی کثیف وجود دارد و سلولها فاقد هر گونه وسیله گرمایشی و تهویه هوا هستند. بر خلاف بازداشتگاههای استانهای دیگر، دستشویی و حمام در این سلولها تعبیه نشده است. هر فرد بازداشت شده، ۳ بار در روز حق رفتن به دستشویی را دارد. چنین محدودیتی یکی از راههایی است جهت ایجاد فشار بر افراد بازداشت شده. این بازداشتگاه دارای یک هواخوری بزرگ است که دو ساختمان اداری سپاه بر آن احاطه دارند. در این بازداشتگاه و در مسیر هواخوری، یک زیرزمین بزرگ واقع شده است که بازداشت شدگان در بیشتر موارد جهت شکنجه شدن به این محل منتقل میشوند. در این زیرمین یک تخت وجود دارد که فرد بازداشت شده بر روی تحت خوابانده میشود و با کابل شلاق زده میشود. افرادی که به عنوان نگهبان در این بازداشتگاه فعالیت میکنند، بیشتر افراد مسن بسیجی مورد اعتماد وزارت اطلاعات هستند؛ طی چند سال اخیر چندین نگهبان جوان نیز در این بازداشتگاه به کار گرفته شدهاند. بعد از تحویل هر فرد بازداشت شده به این نگهبانان، فرد به اتاق بازجویی منتقل شده و بعد از عکسبرداری، تمامی لباسهایش از وی گرفته میشود و پس از پوشاندن لباس فرم زندان به داخل سلول منتقل میشود. هر روز ساعت ۷ صبح، بازداشت شدگان توسط نگهبان بیدار شده و بعد از رفتن به دستشویی به سلول بازگردانده میشوند. بعد از نیم ساعت و در داخل سلول صبحانه در اختیار بازداشت شدگان قرار میگیرد. در صورتی که تعداد افراد بازداشت شده کم باشند نهار و شام این افراد در ظروف استیلی سرو میشود و فرد بعد از صرف غذا باید در دستشویی ظرف استفاده شده را بشوید. بعد از صرف صبحانه، بازجوییها شروع میشوند. رفتن به هواخوری و حمام در بیشتر موارد هفتهای یک بار اتفاق میافتد. فرد بازداشت شده در زمان حمام حق تراشیدن ریش خود را ندارد و در صورت تمایل، ریش و موی سر وی بعد از یک ماه با ماشین توسط نگهبانان تراشیده میشود.
در این بازداشتگاه سه اتاق مخصوص بازجویی در کنار هم و در راهروی ورودی بازداشتگاه وجود دارند. در انتهای این راهرو نیز اتاق مخصوص دکتر بازداشتگاه تعبیه شده است که در شرایط خاصی که نیاز به معاینه وجود دارد دکتر وزارت اطلاعات در این اتاق اقدام به معاینه فرد بازداشت شده میکند. در موارد اورژانسی نیز فرد بازداشت شده تحت تدابیر شدید امنیتی به بیمارستان داخل شهر منتقل میشود.
یکی از فعالان بازداشتی شده که به دلیل اعمال شکنجههای روحی به وی اقدام به خودکشی کرده بود و به همین دلیل توانسته بود یک بار با پزشک این بازداشتگاه ملاقات کند به شبکه حقوق بشر کردستان گفت : «چندین ماه بدون حق ملاقات و تماس با خانواده، تحت شکنجههای شدید روحی قرار داشتم. برای پایان دادن به این شرایط سخت، تصمیم به خودکشی گرفتم و با تلاش فراوان موفق به پایین کشیدن لامپی که در سقف سلول نصب شده بود، شدم. با شیشههای خرد شده لامپ اقدام به بریدن رگهای دستم کردم. در موقع تحویل شام، نگهبانان متوجه اقدام من شدند و در حالی که خون کل سلول را گرفته بود با لگد و ضرب و شتم من را به دستشویی واقع در راهرو منتقل کردند. آن شب تا صبح من را به میلهای شوفاژی که داخل هر سلول وجود داشت، بستند. روز بعد پزشک بعد از معاینه من تنها با خودکاری به سرم کوبید و گفت: نیاز به پانسمان نداره بزار جای زخم بمونه تا ادب بشود.»
زینب جلالیان، دیگر زندانی سیاسی کُرد محبوس به حبس ابد که برای چندین ماه در این بازداشتگاه مورد بازجویی و شکنجه قرار گرفته است به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «یکی از بازجوهایم بعد از ناکامی در اخذ اعترافات ساختگی اعلام کرد که میخواهد من را صیغه کند. به همین خاطر به زور تلاش میکرد انگشتری را بر روی یکی از انگشتانم بیاندازد. من هم جهت جلوگیری از این کار مجبور شدم با لگد به وی ضربهای بزنم که این سبب شد که چند نفری که در آنجا حاضر بودند به من حمله کنند و تا حد بیهوشی من را مورد ضرب و شتم قرار بدهند.» زینب جلالیان در ادامه افزود که چندین بار هم به زیرزمین منتقل شده و در حالی که بر روی تحت خوابانده شده است برای ساعتها از سوی بازجویان با کابل به کف پاهایش شلاق زده شده است. شدت این شلاقها به حدی بوده است که بارها به صورت بیهوش به داخل سلول بازگردانده شده است.
یک شهروند کُرد نیز که به اتهام جاسوسی برای سازمان جاسوسی آمریکا بازداشت شده بود به شبکه حقوق بشر کردستان اظهار کرده است که یکی از شکنجههایی که علیه وی و چندین تن دیگر از هم پروند ه ایهایش اعمال شده، این بوده است که در اتاق بازجویی وی را بر صندلی که زیر آن سوارخ بوده نشانده و بعد وزنههای سنگینی را به بیضههای وی وصل کرده اند و هر بار بر میزان سنگینی این وزنهها افزوده میشده است. این شهروند بازداشت شده در خصوص دیگر شکنجههای به کار گرفته در این بازداشتگاه افزود که «در چندین روز برای ساعتها با طناب مخصوص به سقف آویزان شده است. در این شیوه هر بار با یک دست یا دو دوست از پشت و یا از دو پا برای ساعتها آویزان شده است.»
همچنین دو نفر از زنان بازداشت شده به شبکه حقوق بشر کردستان گفتند که در مدت بازداشت تحت فشار بازجویان از سوی یک پزشک مورد تست بکارت قرار گرفتهاند. یک زن جوان دیگر نیز که چند سال پیش به اتهام جاسوسی برای یک نهاد اطلاعاتی وابسته به یکی از احزاب موجود در اقلیم کردستان بازداشت شده بود در گفتگو با شبکه حقوق بشر کردستان اعلام داشت که طی چندین ماه از سوی یک روحانی در این بازداشتگاه مورد تجاوز قرار گرفته است. این زن جوان در ادامه اظهار داشت که «بعد از یک هفته بازداشت، روزی دو نفر از بازجویان به داخل سلولم آمدند و اقدام به بستن دست و پایم کردند. بعدا از طریق سرنگ اقدام به ترزیق ماده مخدر به من کردند. این اقدام آنها ابتدا از سوی من با مقاومت همراه بود ولی بعد از چند هفته دیگر مقاومتی از خود نشان نمیدادم. روزی بعد از ترزیق سرنگ در حالی که چشم بند داشتم متوجه حضور شخص جدیدی در سلول شدم. بعد از احوالپرسی، متوجه شدم که کاملا خود را به من چسبانده است تا حدی که صدای نفس کشیدن وی را روی گردنم احساس میکردم. لحظه به لحظه زجر میکشیدم اما چون دست و پایم بسته بود غیر از فریاد کشیدن هیچ کاری نمیتوانستم بکنم. به زور لباسهایم را در آورد و به من تجاوز کرد.» این زن جوان که هماکنون به دلیل فشارهای امنیتی از ایران خارج شده است در ادامه افزود که از زیر چشم بند تنها چیزی که از فرد متجاوز دیده است این بوده است که این فرد لباس مخصوص روحانیت به تن داشته است. تجاوز به این زن بازداشت شده توسط این فرد روحانی به مدت دو ماه ادامه داشته است.
فرزاد کمانگر، معلم کُرد که در ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ در زندان اوین تهران به همراه چهار زندانی سیاسی دیگر اعدام شده بود نیز پیشتر در نامههایش از شکنجه خود در این بازداشتگاه خبر داده بود. وی در یکی از نامههایش به نام «شعر، شب و شکنجه» نوشته است: «زمستان ٨۵ در انفرادی تنگ و تاریکی در کرمانشاه، بدون هیچ اتهامی، به مدت سه ماه حبس وحشتناکی را تحمل کردم، سه ماهی که بعد از سه سال، هنوز جسم و روح و روانم را میآزارد.»
فرزاد کمانگر با اشاره به انتقالش از سلول به زیرمین، شکنجه خود را اینگونه به تصویر کشیده است:
«تاریک شبی بود و اتاقکی تنگ و تاریک و نمور با دری کوچک که از سویی به آینده و از سویی دیگر به گذشته باز میشد و من شعری را با دیوارها زمزمه میکردم. در من زندان ستمگری بود که هرگز به آوای زنجیره اش خو نکرد تق و تق در، آشفته کرد رویای شبانه ام را و به هم ریخت قافیه لالاییهای نانوشته مادرم را که زمزمه میکردم، …چشمبند بزن دستها جلو، دستبند! … راه بیفت. از سلول کوچکم کشان کشان بیرونم آوردند، راهم را بلد بودم ، بهتر از نگهبانهای پیری که مثل در سلولها فرسوده شده بودند. بهتر از بازجوهایم تعداد پلههای زیرزمین زیر هواخوری را میدانستم. انگار سالها بود این زندان را زیسته بودم. حتی میتوانستم جای پاهای زندانیان قبل از خودم را ببینم. هنگام پائین آمدن از پلهها از زیر چشم بند تعداد پاهای حاضران را میشمردم، یک… دو …. سه …چهار… پنج…. شش …. آمده بودند تا قدرت خود را روی یک انسان نمایش دهند و آنگاه که میایستادم شعری مرا زمزمه میکرد، “خدایا من کجای زمین ایستاده ام…” و با اولین ضربه ناتمام میماند شعر و میبستنم به تخت … چقدر میترسیدم …. نه از درد شلاق، از اینکه در قرن ٢١ در قرن گفتگو، در دهکده جهانی هنوز کسانی با شلاق، فاتحانه بر بدن انسان رنجوری بکوبند و بخندند.»
بازداشتگاههای سازمان اطلاعات سپاه کرمانشاه
سازمان اطلاعات سپاه کرمانشاه دارای چندین بازداشتگاه فوق امنیتی در شهر کرمانشاه است. به دلیل تدابیر شدید امنیتی، اطلاع دقیقی از محل این بازداشتگاهها در دست نیست. شبکه حقوق بشر کردستان بعد از چندین ماه تحقیق تنها موفق به کسب اطلاعاتی در مورد یکی از این بازداشتگاهها در پادگان سپاه نبیاکرم کرمانشاه شده است. همچنین شهروند بازداشتی که برای بازجویی به مدت ۲۴ ساعت به یکی از بازداشتگاه مخفی سپاه منتقل شده است به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «بعد از بازداشت مرا به ساختمانی که در حیاطش باغ بزرگی بود، منتقل کردند. مرا به داخلی سلولی منتقل کردند؛ داخل سلول دارای یک دوربین و یک زنگ بود که جهت اگاهسازی نگهبان برای رفتن به دستشویی مورد استفاده قرار میگرفت. از وضعیت ساختمان مشخص بود که یک ساختمان جدید است و در این بازداشتگاه همچنین ماموران زن نیز وجود داشتند.»
بازداشتگاه سپاه نبیاکرم کرمانشاه
این بازداشتگاه یک بازداشتگاه تازه ساخت است که در قرارگاه سپاه نبی اکرم کرمانشاه و در نزدیکی میدان نفت این شهر قرار دارد. چند تن از فعالان کُرد که سابقه بازداشت توسط سازمان اطلاعات سپاه کرمانشاه را در این بازداشتگاه داشتهاند به شبکه حقوق بشر کردستان گفتند که بعد از انتقال به ساختمان بازداشتگاه، به اتاق پذیرش که در کنار اتاق نگهبانها قرار دارد منتقل شده و در آنجا کلیه وسایل شخصی و لباسهایش به جز شورت از آنها گرفته شده است و با پوشیدن لباس زندانی به داخل سلول برده اند.
قسمتی از این بازداشتگاه دارای یک سالن است که در سمت راست شامل ۶ سلول و در سمت چپ دارای ۴ سلول به همراه دو اتاق، حمام و دستشویی است. این سلولها دارای ابعاد ۹ متری تا ۱۵ متری بوده و بدون داشتن هواکش و تنها از طریق دریچههای دربی که برای تحویل غدا استفاده میشود هوای خنک و گرم به داخل کلیه سلولها وارد میشود. در انتهای این سالن در کنار دستشویی و حمام، درب ورودی به هواخوری وجود دارد و بالای هواخوری با میلگرد و پوشش فلزی کاملا پوشانده شده است.
طبق گفته این فعالان بازداشت شده، در تعدادی از این سلولها دوربین وجود دارد و کلیه حرکات هر هر فرد بازداشت شده تحت کنترل نگهبانها قرار دارد. کف هر سلول با موکت پوشیده شده و دو پتوی کهنه و یک قمقمه آب در اختیار هر فرد بازداشت شده گذاشته میشود.
این بازداشتگاه دارای دو اتاق بازجویی است و بازداشت شدگان از پشت شیشه مورد بازجویی قرار میگیرند. تنها گزارشی که در خصوص اعمال شکنجه در این بازداشتگاه وجود دارد از طریق نامه سرگشاده حسین خضری، زندانی سیاسی اعدام شده کُرد منتشر شده است. این زندانی سیاسی در خصوص شرح بازداشت و شکنجههایی که در این بازداشتگاه بر وی اعمال شده، نوشته است: «اینجانب در تاریخ ۱۰/۵/٨۷ در شهرستان کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم آن شهرستان دستگیر شدم و به مدت ۴۹ روز که در اختیار نیروهای سپاه نبی اکرم کرمانشاه بودم متحمل انواع شکنجههای فیزیکی و روحی حین بازجویی شدم شکنجهها از نظر فیزیکی شامل کتک زدن به مدت چندین ساعت در هر روز، ایجاد فشار روحی و روانی در حین بازجویی ، تهدید بازجوییهایم مبنی بر آنکه اگر آن مواردی که ما میگوییم قبول نکنی به برادر و داماد خانواده شما میتوانیم برچسب فعالیتهای غیرقانونی علیه نظام بزنیم، ضربه زدن با لگد به اندامهای تناسلی من و خونریزی و تورم آن نواحی از بدنم به مدت چهارده روز، پارگی پای راستم تقریبا به اندازه ٨ سانتیمتر به علت ضربه محکم پای بازجو که هنوز قابل مشاهده است و وارد کردن ضربات متعدد به تمامی بدنم با باتوم. این موارد در مدت ۴۹ روز بازداشت بنده در بازداشتگاه سپاه پاسداران کرمانشاه بود.»
شبکه حقوق بشر کردستان
شبکه حقوق بشر کردستان به عنوان یک سازمان غیردولتی و غیرانتفاعی در سال ۲۰۱۴ در کشور فرانسه به ثبت قانونى رسیده است و هیچگونه وابستگی حزبی و سیاسی ندارد.
موضوع فعالیت این سازمان در دو بخش آموزش، ترویج اصول و ارزشهاى حقوق بشری، اطلاعرسانی و مستندسازی موارد نقض حقوق بشر و حوزه فعالیت آن کردستان/ایران است.
آگاه کردن افکار عمومی و رسانهها و همچنین نهادها و سازمانهای بینالمللی حقوق بشر یکی دیگر از فعالیتهای ماست. در همین راستا وبسایت شبکه حقوق بشر کردستان به سه زبان کُردی، فارسی و انگلیسی و همچنین اکانتها و کانالهای رسمی این سازمان در شبکههای اجتماعی فعال هستند.
شبکه حقوق بشر کردستان از سال ۲۰۱۷ عضو ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام است. این سازمان همچنین در ارتباط نزدیک و همکاری دوسویه با سازمانهای حقوق بشری کردستانی، ایرانی و جهانی قرار دارد.
Kurdistan Human Rights Network