علیرضا سپاهی لایین، روزنامهنگار و شاعر شناخته شده کُردهای شمال خراسان بعد از احضار به دادگاه کلات ، بازداشت و روانه زندان وکیل آباد مشهد شد.
یک منبع آگاه به شبکه حقوق بشر کُردستان گفت:« روز سه شنبه ۷ آذرماه،دادسرای عمومی و انقلاب کلات به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی احضاریه ای کتبی را به منزل برادر این روزنامهنگار کُرد در روستای مرزی سنگدیوار ارسال کرده و خواستار حضور وی در دادگاه شده بود. با توجه به اینکه این شاعر کُرد ساکن مشهد میباشد پس از مطلع شدن از ارسال این احضاریه ، روز پنج شنبه ۹ آذرماه به دادسرای عمومی و انقلاب کلات مراجعه میکند.»
این منبع در ادامه اظهار داشت: « قاضی نظری ( معاون دادستان کلات) بدون توجه به اینکه احضاریه به آدرس برادر این نویسنده کُرد ارسال شده به بهانه عدم مراجعه در زمان مقرر شده، برای وی قرار وثیقه صادر میکند.»
به گفته منبع مذکور:« اقای سپاهی لایین به صدور این قرار وثیقه اعتراض کرده اما قاضی نظری، دستور بازداشت این روزنامهنگار را صادر کرده و وی پس از بازداشت به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شده است.»
این منبع در خصوص مطلبی که منجر به احضار و بازداشت این روزنامهنگار کُرد خراسانی شده افزود:« اقای سپاهی لایین در شبکههای اجتماعی مطلبی را با عنوان “جهل، تواناتر از سیل” نوشته بود که خطاب به شخص خاصی نبوده و صرفا اعتراضی به جهل عمومی بوده اما دادسرای عمومی و انقلاب کلات آن را به عنوان مصادیق نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی قلمداد کرده است.»
علیرضا سپاهی لایین، روزنامهنگار و شاعر شناخته شده کُردهای شمال خراسان پیشتر در ۸ مردادماه سال ۱۳۹۰ به اتهام همکاری با یکی از احزاب کُرد مخالف توسط نیروهای امنیتی بازداشت و بعد از ۷ ماه نگهداری در بازداشتگاه اداره اطلاعات مشهد و یک ماه در زندان وکیل آباد با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.
وی در بهمن سال ۱۳۹۲ از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب مشهد به اتهام همکاری با یکی از احزاب کُردی به ١١ ماه حبس، ۵ سال محرومیت از فعالیت فرهنگی و پرداخت جریمه نقدی محکوم شد و بعد از اعتراض وی، پرونده به شعبه ۲۰ دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی ارجاع داده شد. مردادماه سال ۹۳ شعبه ۲۰ دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی وی را از اتهامات منتسب شده تبرئه نمود.
این روزنامهنگار کُرد در مردادماه سال ۹۳ بعد از دریافت حکم تبرئه شدنش رنجنامهایی را جهت تنویر افکار عمومی منتشر کرد. در قسمتی از این رنجنامه آمده است:
«در آستانهی سومین سالگرد بازداشتم- در ٨ مرداد ٩٠- یکشنبهی گذشته احضاریهای ازشعبهی٣ دادگاه انقلاب مشهد دریافت کردم تا بروم و رای دادگاه تجدیدنظرم را- که از سوی شعبهی ٢٠ صادرشدهبود- بگیرم. پیشتر، در حوالی بهمن ١٣٩٢، قاضی محترم شعبهی ٣ همین دادگاه جناب آقای سلطانی، پس از چندین نشست کوتاه و طولانی که طی دو سال برگزار شد، رای مرا به قرار تقریبی ذیل صادر کردهبود؛ ١١ ماه حبس، ٥سال محرومیت از فعالیتهای فرهنگی، مقادیری شلاق و جریمهی نقدی ناچیز و… (که این فقرات اخیر جنبهی امنیتی نداشت و به خاطر دریافتکنندهی ماهواره و… بود). پس از صدور رای و به صلاحدید خودشان، به این رای اعتراض کردم و از آنجا که وکیل مدافع نیز نداشتم( چراکه جناب عمارلو، وکیلی که داوطلب دفاع از من بود، ازسوی دادگاه انقلاب پذیرفته نشد و من هم، نه توان مالی گرفتن وکیل دیگری داشتم و نه اعتقاد به اینکه مرتکب گناهی شدهام و نیازمند وکیل مدافع هستم)، خودم شخصا نامهای تند و شاعرانه و بدون آداب و ترتیب برای دادگاه تجدید نظر نوشتم و راستش را بخواهید به دلیل فضای نامطلوب و برخوردهای یکجانبه در موارد مشابه، انتظار اتفاق خاصی هم نداشتم، هرچند که ته دلم روشن بود، به دلیل اعتقادم به این حقیقت کهن که آفتاب زیر ابر نمیماند و سر بیگناه بالای دار نمیرود. با این حال، به دلیل پیش آمدن ماجرای تصادف برادرم، وقت و حال وحوصلهی پیگری پروندهی خودم را هم نداشتم تا اینکه، آن احضاریه آمد و رفتم و دریافتم که پس از آن ٨ ماه زندان(که هفت ماهش را دربازداشتگاه وزرات محترم اطلاعات گذراندم) و رنج ناگفتنی روزهای دورازخانه و همزمان اخراج از محل کارم در دانشگاه فردوسی مشهد و ٣ سال بیکاری و بلاتکلیفی تا امروز، حالا؛ من تبرئهشده و بیگناهم!»