در پی اعدام فرهاد سلیمی، روحانی اهل سنت کُرد در زندان قزلحصار کرج، سه همپرونده دیگر این زندانی عقیدتی، انور خضری، خسرو بشارت و کامران شیخه در خطر اجرای قریبالوقوع حکم اعدام قرار دارند. این سه زندانی عقیدتی از تاریخ ۱۳ دی در اعتراض به اجرای حکم داوود عبداللهی، یکی دیگر از همپروندهایهای خود و خطر اجرای احکام اعدام خود در اعتصاب غذا به سر میبرند.
شبکه حقوق بشر کردستان مطلع شده است که روز گذشته ۳ بهمن، فرهاد سلیمی در حالی که در بیستمین روز اعتصاب غذا خود قرار داشت بدون حق انجام آخرین ملاقات با خانوادهاش در زندان قزلحصار کرج اعدام شد. بر اساس تصویری که از پیکر این روحانی اعدام شده در شبکههای اجتماعی منتشر شده است آثار ضرب و شتم پیش از اجرای حکم اعدام بر بدن وی مشهود است.

انور خضری، کامران شیخه، خسرو بشارت، داوود عبداللهی، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته و ایوب کریمی پیشتر در یک پرونده مشترک به اتهام «افساد فیلارض» به اعدام محکوم شدند. در سه ماه گذشته حکم اعدام چهار نفر از این زندانیان، قاسم آبسته، ایوب کریمی، داوود عبداللهی و فرهاد سلیمی در زندان قزلحصار کرج به اجرا درآمد انور خضری، خسرو بشارت و کامران شیخه در خطر جدی اعدام قرار دارند.
انور خضری، کامران شیخه، خسرو بشارت، داوود عبداللهی، فرهاد سلیمی، قاسم آبسته و ایوب کریمی در فاصله زمانی اواسط آذر تا اوایل بهمن ۱۳۸۸ در شهرهای سقز و مهاباد از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه منتقل شدند. این ۷ زندانی عقیدتی به مدت چند ماه در این بازداشتگاه امنیتی برای انجام اعترافات اجباری مورد شکنجه جسمی و روحی قرار گرفتند.
با پایان دوران بازجویی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه این ۷ زندانی عقیدتی به زندان اوین تهران منتقل و به مدت ۶ ماه نیز در سلولهای انفرادی بندهای ۲۴۰ ، ۲۰۹ زندان اوین مورد بازجویی قرار گرفتند. در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ این زندانیان به زندان رجاییشهر کرج منتقل شدند.
دستکم ۴ تن از این زندانیان در سالهای گذشته با انتشار نامههای سرگشاده از شکنجه خود در دوران بازجویی در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه گفتهاند.
خسرو بشارت در بهمن ۱۳۹۹ با انتشار نامهای سرگشاده در خصوص شکنجههای بازجویان اداره اطلاعات ارومیه نوشت:« در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ بود که توسط اطلاعات شهرستان مهاباد دستگیر شدم و بلافاصه من را به بازداشتگاه اطلاعات ارومیه انتقال دادند. مدت یکماه کامل در سلول انفرادی انواع شکنجههای مختلف را روی من پیاده کردند. خیلی مواقع از ۱۲ شب به بعد تا صبح با ایجاد صداهای وحشتناک و صدای ناله و فریاد کسی که دارد شکنجه میشد ترس و لرز را به تمام بدنم وارد میکردند و تا صبح از ترس نمیتوانستم بخوابم و با اینکار به شدت من را آزار و شکنجه روحی میدادند. برای مدتهای طولانی از پشت دستهایم را با دست بند میبستند طوریکه از درد دستهایم به خود مینالیدم. بارها من را ساعتها با دست بند به سقف آویزان می کردن و بارها من را به تختی بسته و با کابلهای برق فشار قوی زخیم و سه رشته محکم به کف پاهایم ضربه میزدند طوریکه نزدیک بود مغزم از دهانم بیرون بیاید و چشمهایم از حدقه جدا شود و قلبم داشت میترکید.»
در ادامه این نامه نوشت:« این شکنجهها سه هفته ادامه داشت و بعد از آن من را به دستگیری اعضای خانوادهام تهدید میکردند و در آن هنگام زیر این شکنجهها و تهدیدات ، بازجوی پرونده اتهامات دیکته شده به من را خودش مینوشت و از من به زور پای همان برگه امضا و اثر انگشت میگرفت در حالیکه درآن حال اصلا انگار در این دنیا نبودم و نمی دانستم چی را دارم امضا میکنم.»
انور خضری نیز در نامهای سرگشاده در بهمن ۱۳۹۷ از زندان رجایی شهر کرج نوشت که پس از ۵۶ روز شکنجه از جمله کوبیدن و ضربه مکرر به سر، سینه و کفپا در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه – که او آن را «شکنجهگاه» وزارت اطلاعات مینامد- دست به خودکشی زد: « در پنجاه و هفتمین روز بازداشت در بیمارستان توسط دکتر طلوعی عمل شدم و بعد از به هوش آمدن بدون اجازه پزشک، من را به شکنجهگاه انتقال داده و با توسل مجدد به شکنجه، تهدید، سوء استفاده از ضعف جسمی و تاثیرات داروهای بیهوشی و بحران روحی روانی بعد از عمل جراحی که قربانی را از حالت طبیعی خارج میکنند و نیز تهدید والدینم به کشتن با تصادف ساختگی، من را وادار به انگشت زدن به کاغذهایی کردند که حتی نمیدانستم چه چیزی در آنها نوشته شده بود. سپس من را جلوی دوربین استتار شده برده و در سناریویی کثیف و از قبل طراحی شده فیلمی سراسر دروغ به طوری که هر آدم عاقلی با یک بار مشاهده متوجه دروغ و ساختگی بودن آن میشود را کارگردانی کرده و از طریق شبکه جنایتکار و دروغپرداز پرس تی وی که عامل وزارت اطلاعات و سیاستهای کثیف این نهاد بدنام در بیرون از مرزها میباشد، قبل از هر گونه دادگاهی و یا بازپرسی منتشر کردند.»
اواخر اسفند ۱۳۹۴ جلسه دادگاه این ۷ زندانی به اتهاماتی همچون «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «عضویت در گروههای سلفی» و «افساد فیالارض» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقسیه برگزار شد و در ۵ خرداد ۱۳۹۵ صدور حکم اعدام به صورت رسمی به آنها ابلاغ شد. بعد از اعتراض وکیل پرونده به این حکم، پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع و اواخر سال ۱۳۹۵ این حکم نقض شد.
پس از ارجاع این پرونده به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، در خرداد ۱۳۹۷ این ۷ زندانی بار دیگر به اتهام «افساد فی الارض» به اعدام محکوم شدند. پس از اعتراض وکیل این پرونده به حکم صادره، پرونده به شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور ارجاع و در بهمن ۱۳۹۸ این حکم عینا تایید شد. .»
پس از قطعی شدن حکم اعدام این افراد در دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۸، پرونده آنان به اجرای احکام ارسال شده است. شعبه ۳۸ عالی کشور نیز در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ درخواست دادرسی این افراد را رد کرده است.
انور خضری، کامران شخه و خسرو بشارت در تیر ۱۳۹۸ در یک پرونده دیگر مجزا از سوی دادگاه تجدید نظر ارومیه به اتهام «قتل عمد» یک روحانی اهل سنت به نام عبدالرحیم تینا محاکمه شدند. بر اساس احکام صادره که در تیر ۱۳۹۹ به این زندانیان ابلاغ شد، انور خضری و خسرو بشارت به اتهام «مشارکت در قتل» هر کدام به ۱۰ سال حبس و کامران شیخه به اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شد.
این ۷ زندانی عقیدتی در مرداد سالجاری پس از تعطیلی و تخلیه زندان رجایی شهر کرج به زندان قزلحصار منتقل شدند.