سامان صیدی معروف به سامان یاسین٬ هنرمند اهل کرمانشاه و ساکن تهران، پیش از بازداشت چند ترانه در اعتراض به وضعیت اجتماعی و اقتصادی خوانده بود.

بازداشت

در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۱ در جریان خیزش ژن ژیان ئازادی / زن زندگی آزادی۱ توسط ماموران امنیتی در منزل شخصی‌اش در تهران بازداشت و مستقیما به دادسرای امنیت مستقر در زندان اوین منتقل شد. او دو هفته نخست بازداشت را در زندان فشافویه (تهران بزرگ) گذراند و پس از آن به زندان اوین انتقال یافت.

وی در هفته‌های نخست بازداشت از حق ملاقات و تماس با خانواده محروم بود و برای انجام اعترافات اجباری تحت شکنجه‌های شدید از جمله اعدام مصنوعی، نگهداری در سلول انفرادی، نگهداری در اتاق موسوم به سردخانه، ضرب و شتم شدید، فرو کردن خودکار در حفره بینی و پرتاب از ارتفاع قرار گرفت.

دادرسی

در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۱ خبرگزاری‌ میزان، وابسته به قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، از برگزاری جلسه دادگاه چند نفر از بازداشت شدگان خیزش ژن ژیان ئازادی / زن زندگی آزادی خبر داد که نام سامان یاسین نیز در بین آنها بود. اتهام وی «محاربه»۲ و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور»۳ عنوان شده بود.

همزمان فیلمی از اعترافات اجباری این هنرمند کُرد در رسانه‌های حکومتی انتشار یافت، اعترافاتی که خود وی بعدتر در نامه‌ها و تماس‌هایش از زندان اعلام کرد که تحت فشار و شکنجه‌های شدید جسمی و روانی صورت گرفته است.

در آذر ۱۴۰۱ صدور حکم اعدام برای سامان یاسین از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد، به وی در زندان اوین ابلاغ شد. هرچند محمد اسماعیل‌بیگی، وکیل انتخابی از طرف خانواده سامان، اجازه حضور در جلسه دادگاه و حتی دسترسی به پروند و ملاقات با موکل خود را نیافت، اما این حکم با اعتراض حسین سرتیپی، وکیل تسخیری پرونده، به دیوان عالی کشور ارسال شد.

در دی ۱۴۰۱ دیوان عالی کشور پس از بررسی درخواست فرجام‌خواهی، به دلیل نقص تحقیقات، حکم اعدام را نقض و برای بررسی مجدد به دادگاه صادر کننده ارجاع داد. در برگه اعلام وضعیت که در زندان به وی ابلاغ شد، با حذف اتهام «محاربه»، اتهام‌های وی «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «اخلال در نظم و آسایش عمومی»۴ عنوان شده بود.

در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ وکیل تسخیری وی از رد درخواست عفو موکلش از طرف کمیسیون عفو و بخشودگی قوه قضاییه خبر داد.

دادگاه او پس از آن‌که چند بار به دلایل مختلف لغو و به تعویق افتاده بود در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» برگزار شد. در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ صدور حکم ۵ سال حبس توام با تبعید به زندان شهر بابک در استان کرمان به وکیل وی ابلاغ شد. این وکیل دادگستری در حساب شخصی خود در اینستاگرام نوشت، به این حکم اعتراض خواهد کرد.

وضعیت فعلی

سامان یاسین در زندان قزل حصار به سر می‌برد.

اطلاعات تکمیلی


۱۸ آبان ۱۴۰۱ ـ در اعتراض به محرومیت از ملاقات با خانواده و بلاتکلیفی وضعیت خود در زندان اوین به مدت دو روز دست به اعتصاب غذا زد. در دومین روز اعتصاب غذا، از سوی دادسرای امنیت مستقر در زندان با خانواده وی تماس گرفته شد و آنان برای اولین بار پس از بازداشت موفق به ملاقات کابینی با فرزندشان شدند.

۷ آذر ۱۴۰۱ ـ به صورت ناگهانی از زندان اوبن به زندان رجایی شهر منتقل شد.

آبان ۱۴۰۱ ـ سازمان عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای اعلام کرد جمهوری اسلامی ایران با هدف ارعاب معترضان به دنبال اعدام حداقل ۲۱ نفر از بازداشت شدگان اعتراضات پس از برگزار کردن محاکمات ساختگی است. سامان یاسین از جمله افرادی بود که در بیانیه این سازمان از آنها نام برده شده بود.

۱۶ آ‌ذر ۱۴۰۱ ـ مادر سامان یاسین با انتشار پیامی ویدیویی خطاب به افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری خواستار حمایت از فرزندش برای لغو حکم اعدام وی شد. او در قسمتی از این پیام خود گفت: «کجای دنیا دیدید که برای یک سطل آشغال جان عزیزی را بگیرند، پسر من هنرمند است. به داد پسرم برسید سرش بالای چوبه دار نرود.»

۱۹ آذر ۱۴۰۱ ـ کارلوس کاسپر، نماینده پارلمان آلمان از حزب سوسیال دموکرات، کفالت سیاسی او را بر عهده گرفت.

۲۲ آذر ۱۴۰۱ ـ انجمن قلم آلمان با صدور بیانیه‌ای در حمایت از توماج صالحی و سامان یاسین، این دو هنرمند را به عضویت افتخاری انجمن درآورد.

۲۹ آذر ۱۴۰۱ ـ در پی اجرای حکم اعدام محسن شکاری در زندان رجایی شهر و در اعتراض به شرایط سخت نگهداری در سالن ۳۱ اندرزگاه ۱۰ زندان رجایی شهر کرج، فشارهای وارده از سوی نهادهای امنیتی و مسئولان زندان و خطر اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدامش، با خوردن تعداد زیادی قرص اقدام به خودکشی کرد.
او پس از این اقدام در حالی که بیهوش شده بود به بهداری زندان منتقل و پس از شستشوی معده و تزریق سرم با وجود این‌که همچنان در حالت نیمه هوشیار قرار داشت، ابتدا به سلول انفرادی و پس از هوشیاری به بند سیاسی در سالن ۱۰ اندرزگاه ۴ این زندان انتقال یافت.

۱۶ دی ۱۴۰۱ ـ ترانه‌ او به نام «آزادی» که از داخل زندان به صورت تلفنی خوانده و دوستانش برای آن آهنگ‌سازی کرده بودند، منتشر شد.

۸ بهمن ۱۴۰۱ ـ به بهانه اعزام به بیمارستان برای انجام عمل جراحی به دفتر نگهبانی زندان رجایی شهر احضار و به زندان اوین منتقل شد.

۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ـ در اعتراض به بلاتکلیفی خود در زندان دست به اعتصاب غذا زد و پس از ۵ روز به درخواست هم‌بندی‌هایش به اعتصاب غذای خود پایان داد.

۹ اسفند ۱۴۰۱ ـ از بند ۲۰۹ زندان اوین به زندان رجایی‌ شهر کرج منتقل شد.

۳۰ تیر ۱۴۰۲ ـ در پیامی صوتی از زندان با تاکید بر این‌که ۱۰ ماه است بدون هیچ جرمی بلاتکلیف تحت بازداشت است، گفت که قاضی پرونده‌، ابوالقاسم صلواتی، همچنان به او اجازه انتخاب وکیل نمی‌دهد و از مردم خواست که صدایش باشند.

۳۱ تیر ۱۴۰۲ ـ به دستور قاضی ابوالقاسم صلواتی از زندان رجایی شهر کرج به بیمارستان روانپزشکی رازی امین‌آباد منتقل و به مدت ۳ روز بستری شد. او به دلیل امتناع و مقاومت در مقابل تزریق آمپول، در حالی که با پابند به تخت بسته شده بود از سوی ماموران امنیتی و پرسنل بیمارستان مورد ضرب‌ و جرح قرار گرفت.

۱۱ مرداد ۱۴۰۲ ـ در پی تعطیلی زندان رجایی‌ شهر کرج همراه تعدادی دیگر از زندانیان به زندان اوین منتقل شد.

۱ شهریور ۱۴۰۲ ـ در یک پیام صوتی از زندان به شکنجه‌های دوران بازداشت و فشار برای انجام اعترافات اجباری اشاره کرد. او در این پیام صوتی همچنین در خصوص انتقال خود به بیمارستان روانپزشکی امین‌آباد گفت: «پس از انتقال به بیمارستان توسط چند سرباز و پرسنل زندان به زور بر تخت بیمارستان بسته شدم؛ دست‌هام با دست‌بند و پاهام با پابند. یه آمپول زدن بهم که تا ۲۴ ساعت بیهوش بودم.»

۱۲ شهریور ۱۴۰۲ ـ همراه با تعداد دیگری از زندانیان سیاسی به صورت غیرمنتظره و با دستور نیری، قاضی ناظر و هدایت فرزادی، رئیس زندان اوین، با اعمال خشونت و استفاده از دست‌بند و پابند از این زندان به بند امن زندان قزل‌حصار کرج منتقل شد.

۱ آبان ۱۴۰۲ ـ جلسه دادگاه برای سومین بار لغو شد.

۷ آبان ۱۴۰۲ ـ تعدادی از زندانیان سیاسی در زندان قزل‌حصار با انتشار نامه‌ای با اشاره به مشکلات متعدد جسمی و روانی سامان یاسین و ضمن تاکید بر این‌که در پرونده او هیچ موردی برای ادامه حبس وجود ندارد، نسبت به وضعیت سلامتی او هشدار دادند.

۲۹ آبان ۱۴۰۲ ـ احمدرضا حائری، زندانی سیاسی در زندان قزل‌حصار، نامه‌ای در خصوص وضعیت سامان یاسین نوشت. 


۱ آذر ۱۴۰۲ ـ وزارت امور خارجه آمریکا در صفحه رسمی خود در ایکس، در پستی با اشاره به روایت احمدرضا حائری از جزئیات هولناک شکنجه و اعدام مصنوعی سامان یاسین، اعدام‌های ساختگی، شکنجه و صدور حکم اعدام بدون محاکمه عادلانه در ایران را محکوم کرد.

۸ بهمن ۱۴۰۲ ـ در جریان حمله گارد زندان قزلحصار به زندانیان سیاسی، سامان یاسین نیز از ناحیه قفسه سینه دچار جراحت شد.

۱۸ بهمن ۱۴۰۲ ـ در پی لغو دوباره جلسه دادگاه و فشار عصبی ناشی از بلاتکلیفی، سامان یاسین در محوطه دادگاه سر خود را به دیوار کوبید و به شدت دچار آسیب شد.

۸ اسفند ۱۴۰۲ ـ در نامه‌ای به غلامحسین محسنی اژه‌ای، رییس قوه‌ قضاییه، با اشاره به ۱۸ ماه بلاتکلیفی خود در بازداشت نوشت: «اعدام مصنوعی کردید، تیمارستان بردید، چه مانده است به سرم بیارید؟ جانم را هم بگیرید، خلاص. از شما درخواست اعدام دارم. من تحمل زندان و بلاتکلیفی به جرمی که نه شما می‌دانید و نه من، را ندارم. خواهشمند است حکم اعدام من را صادر کنید».

۱۵ اسفند ۱۴۰۲ ـ برای دومین بار به بیمارستان روانپزشکی رازی امین‌آباد منتقل و پس از ۶ روز به زندان قزل‌حصار کرج بازگرداند شد.

۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ ـ به دلیل تشنج ناشی از فشار عصبی از زندان به بیمارستان لقمان منتقل و پس از یک شب بستری به زندان بازگردانده شد.

۱۳ تیر ۱۴۰۳ ـ احمدرضا حائری، در نامه‌ای از زندان، نسبت به وضعیت سامان یاسین هشدار داده و نوشت علی‌رغم ارسال پاسخ از شورای پزشکی قانونی درباره درخواست عدم تحمل حبس سامان یاسین، دادیاری ناظر بر زندان از ارائه پاسخ به او و خانواده‌اش خودداری کرده و گفته‌اند که پزشکی قانونی پس از برگزاری یک جلسه پاسخ خود را به این درخواست اعلام کرده است. احمدرضا حائری با اشاره به محرومیت سامان یاسین از دسترسی به وکیل مدافع نوشته: «چهار وکیل انتخابی سامان در ۲۰ ماه گذشته را قاضی آتش‌به‌اختیار ابوالقاسم صلواتی به حکم خودش اجازه نداده اعلام وکالت کنند و به پرونده دسترسی و آن را مطالعه کنند.»

فروردین ۱۴۰۳ ـ برای انجام عمل جراحی بینی در بیمارستان خارج از زندان بستری شد. حفره بینی او در نتیجه شکنجه در دوران بازداشت دچار پارگی شده است.

توضیحات:

۱. ژینا امینی (مهسا امینی)، زن کُرد ۲۱ ساله اهل سقز در تاریخ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ در یکی از خیابان‌های تهران به دلیل  پوشش خود توسط نیروهای گشت ارشاد (پلیس امنیت اخلاقی) بازداشت شد. او به فاصله چند ساعت پس از بازداشت به دلیل صدمات وارد شده به جمجمه با علائم مرگ مغزی به بیمارستان کسری تهران منتقل و سه روز بعد در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ جان باخت.

قتل حکومتی ژینا موجی از اعتراضات بی‌سابقه مردمی را به دنبال داشت که با حضور گسترده شهروندان در مراسم خاکسپاری او در آرامستان «آیچی» سقز آغاز و به فاصله کمی به بسیاری از شهرهای ایران گسترش یافت. این اعتراضات گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران که ماه‌ها به طول انجامید و طی آن دست‌کم ۵۲۷ معترض کشته و هزاران نفر مجروح و بازداشت شدند، با شعار محوری آن «ژن ژیان ئازادی» یا «زن زندگی آزادی» شناخته می‌شود.

۲. ماده ۲۷۹ قانون مجازات اسلامی: «محاربه عبارت از کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا ارعاب آنها است، به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد». بر اساس ماده ۲۸۲ قانون مجازات اسلامی، «چنانچه شخصی، مرتکب جرم محاربه شود، به انتخاب قاضی، به صلب، اعدام، قطع دست راست و پای چپ یا نفی بلد، محکوم خواهد شد».

۳. ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی:  «هرگاه دو نفر یا بیشتر اجتماع و تبانی نمایند که جرائمی بر ضد امنیت داخلی یا خارجی مرتکب شوند یا وسایل ارتکاب آن را فراهم نمایند در صورتی که عنوان محارب بر آنان صادق نباشد به دو تا پنج سال حبس محکوم خواهند شد.»

۴. ماده ۶۱۸ قانون مجازات اسلامی: «هر کس با هیاهو و جنجال یا حرکات غير متعارف یا تعرض به افراد، موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومی گردد یا مردم را از کسب و کار باز دارد به حبس از ۳ ماه تا ۱ سال و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»